فاطمه ( علیها السلام) در روزهاى آخر زندگى، «اسماء بنت عمیس» را فراخواند و فرمود: دوست ندارم بر پیکر زن پارچهاى بیفکنند و اندام وى زیر آن نمایان باشد.
اسماء پاسخ داد: نه من چیزى به تو نشان خواهم داد که درحبشه دیدم سپس چند شاخهتر خواست، آنها را خم کرد و پارچهاى بر روى آن کشید و تابوت گونه ساخت. فاطمه ( علیها السلام) فرمود: چه چیز خوبى است پیکر زن و مرد قابل تشخیص نست. اى اسماء! هنگامى که جان دادم تو مرا غسل بده و نگذار کسى نزد جنازه من بیابد . این اولین تابوتى بود که در اسلام ساخته شد و هنگامى که فاطمه ( علیها السلام) آن را دید تبسمى کرد که تنها تبسم او بعد از وفات پدرش رسول خدا صلى الله علیه و آله بود.
بیمارى فاطمه ( علیها السلام) روز بروز سختتر مىشد، فرزندان زهرا سلام الله علیها بخاطر مادرشان بشدت نگران بودند و دل پاک على ( علیه السلام) از اندوه فاطمه سلام الله علیها در خون نشسته بود.
زندگانى فاطمه زهرا سلام الله علیها ص 108